جدول جو
جدول جو

معنی کوه لبنی - جستجوی لغت در جدول جو

کوه لبنی
(لِ)
نام کوهی است. ابومحمد الاسود گوید: لبنی در بلاد جذام باشدو ابوزیاد گوید عمرو بن کلاب راست. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ)
نام کوهی است. (منتهی الارب). نام کوهی است، در شعر مسلم بن معبد:
جلاد، مثل جندل لبن فیها
خبور مثل ماخشف الحساء.
ابیوردی گوید پشتۀ سرخی است در بلاد بنی عمرو بن کلاب بالای حلقوم و حربه. اصمعی گوید: لبن اعلی و لبن اسفل در بلاد هذیل واقع و آندو را لبنان گویند و ذکر آن بیاید. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(لُ نا)
رودباری است بسیار نخل و بلاد بنی کلاب را جز بدان جا نخلستانی نباشد و پیرامون آن پشته های بسیار است و گرد آن نقاطی است موسوم به اعراف و از آنجمله است اعراف لبنی
لغت نامه دهخدا
(حَ بَ)
ابوعبید سکونی گوید: حبشی کوهی است در خاور سمیراء، از آنجا به آبی از حارث بن ثعلبه موسوم به ’خوه’ روند. و دیگران گویند: حبشی به تحریک، کوهی در بلاد بنی اسد است. و در کتاب اصمعی آمده است: کوهی است مشترک میان چندین قبیله و به اطراف آن آبها باشد، مانند ’شبکه’ و ’خوه’ و ’رجیعه’ و ’ذنبه’ و ’ثلاثان’ و همه آنها ازآن بنی اسد است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اُ لی ی)
نام کوهی معروف نزدیک اجا وسلمی، دو کوه قبیلۀ طی و در آنجا مردابی است به پهنای هفت فرسنگ که آب باران در آن گرد آید، تلخ مزه
لغت نامه دهخدا
(هَِ مَ)
کوهی و گویند پشته ای است و نیز گفته اند قارّتی است. مکیث الکلبی گوید:
الی هزمتی لیلی فماسال فیهما
و روضیهما والروض روض الممالح.
و بدربن حزان الفزاری گوید:
مااضطرک ّ الحرز من لیلی الی برد
تختاره معقلا من جش اعیار.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان است که 331 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
شغل و عمل کوه بر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کوه بر شود
لغت نامه دهخدا
(بُ نِ)
دهی از بخش قصرقند که در شهرستان چاه بهار واقع است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
وسیله ای چوبی و حلقوی که از گیاهی به نام ممینه mamine یا شاخه
فرهنگ گویش مازندرانی